خط مقدم
شهیدان خدایی
سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:39 ::  نويسنده : محمد

 

دریا دلان صف شکن

غروب نزدیک می شود و تو گویی تقدیر تاریخیِ زمین از همین حاشیه‌ی اروند رود جاری می گردد و مگر به راستی جز این است؟ تاریخ، مشیت باری تعالی است که از طریق انسان ها به انجام می رسد و تاریخ فردای کره ی زمین به وسیله ی این جوانان تحقق می یابد؛ همین بچه هایی که اکنون در حاشیه ی اروند رود گرد آمده اند و با اشتیاق منتظر شب هستند تا به قلب دشمن بتازند.

بچه ها، آماده و مسلح، با کوله پشتی و پتو و جلیقه‌های نجات، در میان نخلستان های حاشیه ی اروند، آخرین ساعات روز را به سوی پایان خوشِ انتظار طی می کنند. بعضی ها وضو می گیرند و بعضی دیگر پیشانی بندهایی را که رویشان نوشته اند «زائران کربلا» بر پیشانی می بندند. بعضی دیگر از بچه ها گوشه ی خلوتی یافته اند و گذشته ی خویش را با وسواس یک قاضی می کاوند و سراپای زندگی خویش را محاسبه می کنند و وصیت نامه می نویسد: «حق الله را خدا می بخشد اما وای از حق النّاس...» و تو به ناگاه دلت می لرزد؛ آیا وصیت نامه ات را تنظیم کرده ای؟

از یک طرف بچّه های مهندسیِ چهاد آخرین کارهای مانده را راست و ریس می کنند و از طرف دیگر سکان دارها قایق هایشان را می شویند و با دقّتی عجیب همه چیز را وارسی می‌کنند... راستی تو طرز استفاده از ماسک را بلدی؟ وسایل سنگین راه سازی را بارِ شناورها کرده اند تا به محض شکستن خطوط مقدم دشمن، آن ها را به آن سوی رودخانه ی اروند حمل کنند و بچه ها نیز همان بچه های صمیمی و بی تکلف و متواضع و ساده ای هستند که همیشه در مسجد و نماز جمعه و محلِّّ کارت و این جا و آن جا می بینی... اما در این جا و در این ساعات، همه ی چیزهای معمولی حقیقتی دیگر می یابند. تو گویی اشیا گنجینه هایی از رازهای شگفت خلقت هستند اما تو تا به حال در نمی یافته ای.

 

 



سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:39 ::  نويسنده : محمد


 

شهادت عروج روح است

به اقصای دوردست آرامش و رسیدن به آرامشگاه ایده آل یعنی رضای حقتعالی

 شهادت برترین درجة کمال و شکوهمندانه ترین مرگی است که هر مجاهد راه حقی آنرا آگاهانه و با افتخار بر می گزیند و به زندگی و مرگ پس از مرگ بهترین معنی و زیبائی و جلال را می بخشاید .
اساسا شهید واژه ایست که به معنای حاضر ، ناظر ، گواه ، امین در شهادت ، خبر دهندة راستین ، آنکه از علم او چیزی فوت نشود ، آگاه، محسوس و مشهود ، کسیکه همة چشم ها باوست ، نمونه و الگو از آن یاد می شود.


برخی از آیات قرآن که به مقام والای شهید و شهادت اشاره دارند، عبارتند از:

١. بر خورداری از رحمت الهی و اخذ جایگاه کمال: "و لئن قتلتم فی سبیل الله او متم لمغفره من الله و رحمه خیر مما یجمعون"1

اگر در راه خدا بمیرید یا کشته شوید (غم مدارید ، که به رحمت ایزدی پیوسته و به کمال ایده آل دست یافته) و بسوی خدا محشور (وخداگونه) خواهید شد .

٢. بهره‌مند شدن از حیات معنوی و روزی‌های معنوی‌: "وَلاَ تَحْسَبَن‌َّ الَّذِین‌َ قُتِلُواْ فِی سَبِیل‌ِ اللَّه‌ِ أَمْوَ َتَا بَل‌ْ أَحْیَآءٌ عِندَ رَبِّهِم‌ْ یُرْزَقُون‌َ"٢

هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده مپندار، بلکه زنده‌اند که نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند".

 ٣. خوشحالی آن‌ها از نعمت‌های فراوانی که خداوند به آن‌ها بخشیده است‌: "فَرِحِین‌َ بِمَآ ءَاتَـئـَهُم‌ُ اللَّه‌ُ مِن فَضْلِه‌ِ وَیَسْتَبْشِرُون‌َ"٣ 

 آن‌ها به خاطر نعمت‌های فراوانی که خداوند از فضل خود به آن‌ها بخشیده است‌، خوشحالند و به خاطر کسانی که (مجاهدانی که‌) بعد از آن‌ها، به آنان ملحق نشدند (نیز) خوشوقتند".
(زیرا مقامات برجسته آن‌ها را در آن جهان می‌بینند و می‌دانند) که نه ترسی بر آن‌ها است و نه غمی خواهند داشت‌.

۴. خوشحالی آن‌ها نه تنها نعمت است‌; بلکه از فضل او است که تکرار نعمت است‌: "یَسْتَبْشِرُون‌َ بِنِعْمَة‌ٍ مِّن‌َ اللَّه‌ِ"4 

و (نیز) از نعمت خدا و فضل او (نسبت به خودشان خوشحال و مسرور می‌شوند).

 ۵. خوشحالی آنان از این‌که می‌بینند که خداوند پاداش مؤمنان را ضایع نمی‌کند: "وَأَن‌َّ اللَّه‌َ لاَ یُضِیع‌ُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِین‌َ"5 

 و (می‌بینند که‌) خداوند پاداش مؤمنان را ضایع نمی‌کند (نه پاداش شهیدان و نه پاداش مجاهدانی که شهید شدند).

۶. حیات جاویدان‌ِ شهیدان‌: "وَلاَ تَقُولُواْ لِمَن یُقْتَل‌ُ فِی سَبِیل‌ِ اللَّه‌ِ أَمْوَ َت‌ُ بَل‌ْ أَحْیَآءٌ وَ لَـَکِن لآ تَشْعُرُون‌َ"6 

 و به آن‌ها که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده مگویید; بلکه آن‌ها زندگانند، ولی شما نمی‌فهمید".

 ٧. زحمات شهیدان راه خدا از بین نمی‌رود و مورد هدایت خداوند هستند و بهشت جاویدان‌، به آن‌ها عطا می‌فرماید: "وَ الَّذِین‌َ قُتِلُواْ فِی سَبِیل‌ِ اللَّه‌ِ..."7

 و کسانی که در راه خدا کشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را نابود نمی‌کند، به زودی آن‌ها را هدایت می‌کند و کار آن‌ها را اصلاح می‌کند، و آن‌ها را در بهشت (جاویدانش‌) که اوصاف آن را برای آنان بازگو کرده است‌، وارد می‌کند."

 ٨. شهیدان دارای ایمان راستین هستند و نسبت به پیمان و تعهد خود با خداوند، وفادارند; "مِّن‌َ الْمُؤْمِنِین‌َ رِجَال‌ٌ صَدَقُواْ مَا عَـَهَدُواْ اللَّه‌َ..."8 

 در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند، صادقانه ایستاده‌اند; بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود نداده‌اند. (ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، آیة‌الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 1، ص 517 و ج 21، ص 405 ـ 407 و ج 23، ص 355، دارالکتب الاسلامیة‌.) 

شما دوست عزیز چه تعریف و تعبیری از شهید و شهادت دارید؟

منابع

١) - ( آل عمران،156)  ٢) - (آل‌عمران‌، 169)  ٣) - (آل‌عمران‌، 170)  ۴) - (آل‌عمران‌، 171)  ۵) -(آل عمران‌، 171)

۶) - (بقره‌، 154)  ٧) - (محمّد، 4 ـ 6)  ٨) - (احزاب‌، 23)

 

 



سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:37 ::  نويسنده : محمد

بسیجی ساده...

در جبهه بیشتر به ما نیاز است ناصر سراپا اخلاص و ایمان و شوق و یاری رساندن شده بود و هیچ گاه از مقام و درجه ای که در آنجا داشت حرف نمی زد و خود را یک بسیجی ساده ویک رزمنده مسلمان می نامید و از خدا آرزوی توفیق شهادت در راهش را مینمود در نماز شب هایش و در عبادات مخلصانه اش می گریست و لقای حق را می طلبید. (راوی:خواهر شهید)

امام سر ناصر را بوسید...

ایشان علاقه زیادی به ولایت و رهبری داشتند...بعد از ازدواج ما ،ایشان به تهران رفتند تا با امام ملاقات کنند . اما در آنجا به او اجازه دیدار را از نزدیک ندادند ولی او با این وجود دو روز تمام در پشت درب بیت رهبری بدون آب و غذا نشستند تا اینکه یکی از یاران امام نزد امام رفتند وبه او گفتند که یک بسیجی برای دیدن شما آمده و دو روز است که برای ملاقات خصوصی پافشاری کرده و پشت درب می نشیند . امام دستور داد:که او را نزد امام ببرند . ناصر موفق شد با امام ملاقات خصوصی داشته باشد . امام سر ناصر را بوسید و سخنی زیر گوشش گفت: که شهید آن را به هیچ کس نگفت.ناصر بهترین رزمنده در جبهه معرفی شد و از امام جمعه ی اهواز انگشتری هدیه گرفت .که روی عقیق آن نوشته بود:روح منی خمینی بت شکنی خمینی   (راوی:همسر شهید)

احترام به پدر...

در محوطه گردان بهمراه شهید بهداشت ایستاده بودیم .در همین هنگام یکی از برادران که از مرخصی برگشته بود ،رو به من کرد و گفت :«پدرت بیمار است ،پیغام داد که به شهر بر گردی». من گفتم :«ان شاءالله چند روز دیگر مرخصی می گیرم و می روم».

سردار بهداشت که ناظر بر گفتگویمان بود گفت:«چند روز دیگر نه همین الآن به دیدن پدرت برو ». چند لحظه مکث کردم و گفتم:«برادر من تازه آمدم !ان شاءالله چند روز دیگر بر میگردم ».هنوز حرفم تمام نشده بود که او گفت :«من فرمانده تو هستم . به تو می گویم:بخاطر احترام به پدرت،همین الآن به مرخصی برو». به هر حال به خانه بر گشتم و وقتی ماجرا را برای پدرم باز گو کردم با آن حال بیمارش به ترمینال رفت و بلیطی تهیه کرد و به من داد و گفت :«پسرم برایت بلیط گرفتم . فردا صبح دوباره به جبهه برو و سلام مرا به"بهداشت" برسان و بگو خداوند خیرش بدهد و من همیشه برایش دعا می کنم »

(راوی: همرزم شهید)

اول کربلا...بعد مکه...

وقتی برای رفتن به حج او را انتخاب کردند معاونش شهید شیر سوار را به جای خود روانه کرد زمانی که دلیلش را پرسیدم گفت:دوست دارم اول کربلایی شوم عشق حسین دست بردار نیست اول کربلایی بعد اگر خدا خداست حاجی شوم و چه زیبا به دیدار مولایش حسین (ع) شتافت و به ندای «هل من ناصر ینصرنی» پاسخ داد...

(راوی:خواهر شهید)

ناصر هیچ وقت ادعا نداشت...

ناصر واقعا برای بچه ها دوست داشتنی بود . بچه ها خیلی دوستش داشتند و بهش علاقه خاصی داشتند ولی ناصر بعنوان یک فرمانده هیچ وقت ادعا نداشت که یک فرمانده ست و این قدرت فرماندهیش رو بعنوان یک ابزار قدرت و فخر فروشی و خود نمائی به هیچ وجه استفاده نمی کرد. بارها خودم شاهد بودم که اگر همرزمانش مجروح یا شهید می شدند فرسنگ ها راه دور رو طی می کرد برای تسلی دادن به خانواده آن شهید یا آن رزمنده یا آن مجروح...قبل از شهادت ناصر یک روز با هم هماهنگ کردیم که به پا بوس امام رضا(ع) بریم و در اونجا از فرمانده یکی از گرو هان های گردان حمزه که مجروح شده بود عیادتی هم  داشته باشیم . ساعت ۱۲ شب بود که من رفتم خونه ناصر و با هم از اونجا به سمت میدان جانبازان رفتیم که بالاترش  یک رستوران بود به اونجا رفتیم هر چه منتظر ماشین شدیم ماشینی نیومد . بعد به ناصر گفتم : چی کار کنیم ؟ گفت: بر گردیم خونه و نماز صبح رو بخونیم دوباره بر می گردیم . ما به سمت خونه حرکت کردیم  و نماز صبح رو خوندیم . برادرش مهدی هم همراهمون بود دوباره حرکت کردیم به کمربندی که رسیدیم من به ناصر گفتم آمدن ما اشتباه بود ماشین گیر نمیاریم امام رضا(ع) ما را طلب نکرده. ناصر گفت: ۱۰۰ تا صلوات بفرست ،خلاصه آن روز هنوز یادم هست ،من شروع به فرستادن صلوات کردم حدود ۱۰یا ۲۰ تا نفرستاده بودم که یک ماشینی جلوی ما ایستاد گفت: آقا کجا می رید؟ گفتیم مشهد. گفت: سوار شید،ناصر هم هی ذکر می  گفت و صلوات می فرستاد.

(راوی: سرهنگ پاسدار محسن ذبیحی)

وصیت نامه...

پروردگارا با قلبی خالی از علائق دنیا به سویت آمده ام می خواهم همچون عاشقانت به لقائت بپیوندم خدایا بار گناهانم زیاد است از تو عاجزانه درخواست می کنم که از سر چشمه لطف و کرمت بر من ببخشایی ،ببخش بر من که در زندگانی نتوانستم آنگونه که شایسته است،تو را پرستش کنم.

و اینک می روم که با رزم بی امان با کفار از ارزشهای انسانی دفاع کنم و گوش به ندای قرآن بدهم.

می روم تا امام زنده بماند و همچنان جلودار کاروان باشد.

می روم تا قلب خود را از عشق خدا پر کنم و با یاد او روحم را آرامش دهم.

سخنی دارم با امت امام که البته از خودشان یاد گرفته ام و آن اینکه توجه داشته باشند که مبادا  سست شده و دست از امام عزیز بکشند و همیشه پیشتاز رهروان حق باشند و دست از یاری امام برندارند و از آزمایش خداوند هرگز غافل نباشند .

(منبع مطالب:وبلاگ لشکر25 کربلا)

شهید ناصر بهداشت

پی نوشت1:تهدید به خرابی گنبد و بارگاهتان را کردند عمه جان زینب....چقدر حقیر و بدبخت اند....یادشان رفته که او زینب است...زینب...زینب...اسوه صبر وایثار...مظهر فداکاری....او دختر فاطمه(س) است...او خواهر حسین(ع) است....آری او زینب است...اسم زینب هم می ترساند آنان را....الا لعنت الله علی القوم الظالمین....تا وقتی بچه شیعه ها هستند پاسدار حرمت خواهند بود عمه جان....لبیک یا زینب(س)...اَلسَّلامُ عَلَیْک یا عَمَّةَ وَلِىِّ اللّه....کُلنا عَباسکَ یا زِینَب....خدایا ظهور مولا را برسان....تا چقدر ظلم...؟تا به کی انتظار....؟

پی نوشت2:یا حضرت معصومه(ع)...دلم امشب تنگ حرمتان است...دلم جرعه ای زیارت میخواهد امشب...بطلب خانم که...یا فاطِمه مَعصومه(س)....عجیب دلم امشب هوای زیارتتان را کرده خانم....بسم الله...السَلام عَلیک یا فاطِمه مَعصومه(س)....السلام عَلیکَ یا بِنتَ موسی بن جَعفَرٍ....اَلسَّلامُ عَلَیْک...عَرَّفَ اللهُ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ فِى الْجَنَّة...وَ حَشَرَنا فى زُمْرَتِکُمْ.....یا فاطِمَةُ ا ِشْفَعى لى فِى الْجَنَّة

منبع:وبلاگ شهید محمد رضا قربانی.شهید من

 



سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:35 ::  نويسنده : محمد

 

زندگینامه شهید دكتر مصطفی چمران

چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند كوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری به یادگار گذاشته و همیشه در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته است .

به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاری « مهر» : دكتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران ، خیابان پانزده خرداد متولد شد. وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیك پامنار، آغاز كرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ سپس در دانشكده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الكترومكانیك فارغ التحصیل شد. چمران یك سال به تدریس در دانشكده فنی پرداخت. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریكا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروف ترین دانشمندان جهان در كالیفرنیا ومعتبرترین دانشگاه آمریكا - بركلی - با ممتاز ترین درجه علمی موفق به اخذ مدرك دكترای الكترونیك و فیزیك پلاسما گردید.

 فعالیتهای اجتماعی:
دكتر مصطفی چمران  از 15 سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت الله طالقانی، در مسجد هدایت، و در درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شركت می كرد و از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شركت داشت . بعد از كودتای ننگین 28 مرداد و سقوط دولت دكتر مصدق در لوای یك گروه سیاسی  سخت ترین مبارزه ها و مسئولیتهای او علیه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ایران، بدون خستگی و با همه قدرت خود، علیه نظام طاغوتی شاه جنگید و خطرناك ترین مأموریتها را در سخت ترین شرایط با پیروزی به انجام رسانید.

چمران در آمریكا، با همكاری بعضی از دوستانش، برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریكا را پایه ریزی كرد و از موسسین انجمن دانشجویان ایرانی در كالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در آمریكا به شمار می رفت كه به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می شود. او پس از قیام خونین 15 خرداد سال 1342 و سركوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام خمینی (ره) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت ساز می زند و  به همراهی بعضی از دوستان مؤمن و همفكر ، رهسپار مصر می شود و مدت دو سال در زمان عبد الناصر سخت ترین دوره های چریكی و پارتیزانی را می آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شده و فوراً مسئولیت تعلیم چریكی مبارزان ایرانی را بر عهده می گیرد .

وی به علت برخورداری از بینش عمیق مذهبی، از ملی گرایی ورای اسلام ، گریزان بود و وقتی در مصر مشاهده نمود كه جریان ناسیونالیسم عربی باعث تفرقه مسلمین می شود، به جمال عبد الناصر اعتراض كرد . ناصر ضمن پذیرش این اعتراض گفت كه جریا ن ناسیونالیسم عربی آنقدر قوی است كه نمی توان به راحتی با آن مقابله كرد . چمران نیز با تأسف تأكید می كند كه ما هنوز نمی دانیم كه بیشتر این تحریكات از ناحیه دشمن برای ایجاد تفرقه در بین مسلمانان است. از آن پس به چمران و یارانش اجازه داده می شود تا در مصر نظرات خود را بیان كنند.

حضور در لبنان:
بعد از وفات عبد الناصر، ایجاد پایگاه چریكی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا می كند ، از این رو دكتر چمران رهسپار لبنان می شود تا چنین پایگاهی را ایجاد كند.

او به كمك امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، حركت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را بر اساس اصول و مبانی اسلامی پی ریزی می نماید . این سازمان درمیان توطئه ها و دشمنی های چپ و راست، با تكیه بر ایمان به خدا و با اسلحه شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده  كرده  ، در معركه های مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو می رود و در طوفانهای سهمناك سرنوشت، به استقبال شهادت می تازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبار ترین ستمگران روزگار، صهیونیزم اشغالگر و همدستان خونخوار آنها، راستگرایان فالانژ، به اهتزاز در می آورد.

چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند كوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری  به یادگار گذاشته وهمیشه  در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته  است . شرح این مبارزات افتخار آمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاك شهدای لبنان، بر كف خیابانهای داغ و بر دامنه كوههای مرزی اسرائیل برای ابد ثبت گردیده است.

چمران و انقلاب اسلامی ایران:
دكتر چمران با پیروزی انقلاب اسلامی بعد از 21 سال هجرت، به وطن باز می گردد. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می گذارد. خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می پردازد و همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروههای پاسداران انقلاب در سعد آباد می كند. سپس در شغل معاونت نخست وزیری ، روز و شب خود را به خطر می اندازد تا سریع تر مسأله كردستان را فیصله دهد .او در قضیه فراموش ناشدنی « پاوه » قدرت ایمان و اراده آهنین  و شجاعت و فدا كاری خود را  بر همگان ثابت می كند . 

پس از این جرایانات ، فرمان انقلابی امام خمینی (ره) صادر شد . فرماندهی كل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهده دكتر چمران واگذار شد.

رزمندگان از جان گذشته انقلاب، اعم از سرباز و پاسدار به حركت در آمدند وبا تكیه بر همه تجارب انقلابی، ایمان، فداكاری، شجاعت، قدرت رهبری و برنامه ریزی دكتر چمران به  شكوهمند ترین قهرمانیها دست یافتند و  در عرض 15 روز همه شهر ها و راهها و مواضع استراتژیك كردستان را به تصرف درآوردند. بدین ترتیب كردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان كرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی شتافتند.

دكترمصطفی چمران بعد از این پیروزی بی نظیر و بازگشت به تهران از طرف بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، امام خمینی (ره)، به وزارت دفاع منصوب گردید. وی در پست جدید، برای تغییر و تحول ارتش ، به یك سلسله برنامه های وسیع بنیادی  دست زد كه پاكسازی ارتش و پیاده كردن برنامه های اصلاحی از این قبیل است .

شهید  چمران در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و تصمیم داشت در تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، بخصوص در ارتش، حداكثر سعی و تلاش خود را بكند تا ساختار گذشته ارتش را تغییر دهد. وی در یكی از نیایشهای خود بعد ازانتخاب نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، اینسان خدا را شكر می گوید: « خدایا، مردم آنقدر به من محبت كرده اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار كرده اند كه به راستی خجلم و آنقدر خود را كوچك می بینم كه نمیتوانم از عهده آن به در آیم. تو به من فرصت ده، توانایی ده تا بتوانم از عهده برایم و شایسته این همه مهر و محبت باشم.» 

چمران  سپس به نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا به طور مرتب گزارش كار ارتش را ارائه نماید.

پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، دوران حماسه ساز و پرتلاش دیگری آغاز می شود . دكتر چمران در آن دوران  نمونه كامل ایثار، شجاعت و در عین فروتنی و كار مداوم و بدون سر و صدا و فقط برای رضای خدا بود . او بعد از حمله ناجوانمردانه ارتش صدام به مرزهای ایران و یورش سریع آنها به شهر ها و روستا ها و مردم بی دفاع ، نتوانست آرام بگیرد و به خدمت امام امت رسید و با اجازه ایشان و به همراه مقام معظم رهبری ، آیت الله  خامنه ای كه در آن زمان  نماینده دیگر امام در شورای عالی دفاع و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود ، به اهواز رفت. از آنجایی كه او همیشه خود را در گرداب خطر می افكند و هراسی از مرگ نداشت، از همان بدو ورود دست بكار شد و در شب اول حمله چریكی ای را علیه تانكهای دشمن كه تا چند كیلومتری شهر اهواز پیشروی كرده بودند، آغاز كرد.

مصطفی چمران گروهی از رزمندگان داوطلب را  به گردخود جمع كرد وبا تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگهای نامنظم را در اهواز تشكیل داد. این گروه كمكم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یكی از این برنامه ها بود، كه به كمك آن جاده های نظامی به سرعت و در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ های آب در كنار رود كارون و احداث یك كانال به طول حدود بیست كیلومتر و عرض یكصد متر در مدتی كوتاه ، آب كارون را به طرف تانكهای دشمن روانه ساخت، بطوری كه آنها مجبور شدند چند كیلومتری عقب نشینی كنند و سدی عظیم مقابل خود بسازند.  این عمل فكر تسخیر اهواز را برای همیشه از سردشمنان به دور كرد .

یكی دیگر از كارهای مهم و اساسی او از همان روزهای اول، ایجاد هماهنگی بین ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود كه در منطقه حضور داشتند. بازده این حركت و شیوه جنگ مردمی و هماهنگی كامل بین نیروهای موجود، تاكتیك تقریباً جدید جنگی بود. چیزی كه ابر قدرتها قبلاً فكر آن را نكرده بودند. متأسفانه این هماهنگی در خرمشهر به وجود نیامد و نیروهای مردمی تنها ماندند. او تصمیم داشت به خرمشهر  برود ولی به علت  خطر سقوط جدی اهواز، موفق نشد ولی چندین بار نیروهایی بین دویست تا یك هزار نفر را سازماندهی كرده و به خرمشهر فرستاد . آنان به كمك دیگر برادران خود توانستند در جنگی نا برابر مقابل حملات پیاپی دشمن تا مدتها مقاومت كنند.

پس از یأس دشمن از تسخیر اهواز، رژیم بعث عراق  سخت به فتح سوسنگرد دل بسته بود تا رویای قادسیه را تكمیل كند و برای دومین بار به آن شهر مظلوم حمله كرد و سه روز تانكهای حزب بعث  شهر را در محاصره گرفتند . روز سوم تعدادی از آنها توانستند به داخل شهر راه یابند. گزارش مهر همچنین می افزاید : دكتر چمران از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت بر آشفته بود، با فشار و تلاش خود ومقام معظم رهبری  ، ارتش را آماده ساخت كه برای اولین بار دست به یك حمله خطرناك وحماسه آفرین و نابرابر بزنند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در كنار ارتش سازمان دهی كرد و با نظامی نو و شیوه ای جدید از جانب جاده اهواز سوسنگرد به دشمن یورش بردند.

شهید چمران پیشاپیش یارانش، به شوق كمك و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر می شتافت كه در محاصره تانكهای دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند وخود را به حلقه محاصره دشمن انداخت؛ در این هنگام بود كه نبرد سختی در گرفت؛ نیروهای كماندوی دشمن از پشت تانكها به او حمله كردند و او نیز  در مصاف با دشمن متجاوز، از نقطه ای به نقطه دیگر و از سنگری به سنگردیگر می رفت. كماندوهای دشمن او را به زیر رگبار گلوله های خود گرفته بودند، تانكها به سوی او تیر اندازی می كردند و او شجاعانه و بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شدید آنها سریع، چابك، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغییر می داد.

در این درگیری همرزم  چمران به شهادت رسید و اویك تنه به نبرد خود ادامه می داد و به سوی دشمن حمله می برد.  تا آنكه در حین « رقصی چنین در میانه میدان» از دوقسمت پای  چپ زخمی شد. با پای زخمی بر یك كامیون عراقی حمله برد و به غنیمت گرفت .  او به كمك جوان چابك دیگری كه خود را به مهلكه رسانده بود به داخل كامیون نشست واز دایره محاصره خارج شد .

دكتر چمران با همان كامیون خود را به بیمارستانی در اهواز رسانید و بستری شد. اما بیش از یك شب در بیمارستان نماند وبعد از آن به مقر ستاد جنگهای نا منظم رفت و دوباره با پای زخمی و دردمند به كار خود پرداخت. حتی در همان شبی كه در بیمارستان بستری بود، جلسه مشورتی فرماندهان نظامی (تیمسار شهید فلاحی، فرمانده لشگر92، شهید كلاهدوز، مسئولین سپاه و سرهنگ محمد سلیمی كه رئیس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نماینده امام در سپاه پاسداران (شهید محلاتی) در كنار تخت او در بیمارستان تشكیل شد .او در همان حال و همان شب پیشنهاد حمله به ارتفاعات الله اكبر را مطرح كرد.

شهید چمران به رغم اسرار و پیشنهاد مسئولین و دوستانش ، حاضر به ترك اهواز و ستاد جنگهای نا منظم و حركت به تهران برای معالجه نشد . تمام مدت را در همان ستاد گذراند،  در كنار بسترش و در مقابلش نقشه های نظامی منطقه، مقدار پیشروی دشمن و حركت نیروهای خودی نصب شده بود و او كه قدرت و یارای به جبهه رفتن نداشت، دائماً به آنها می نگریست و مرتب طرحهای جالب و پیشنهاد های سازنده در زمینه های مختلف نظامی، مهندسی و حتی فرهنگی ارائه می داد.

چمران پس از زخمی شدن، اولین بار برای دیدار با امام امت و بیان گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسید و حوادثی را كه اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عملیات و پیشنهادهای خود را ارائه داد. حضرت امام (ره) نیز پدرانه و با ملاطفت خاصی  رهنمودهای لازم را ارائه می داد.

دكتر چمران از سكون و عدم تحركی كه در جبهه ها وجود داشت دائماً رنج می برد و تلاش می كرد كه باارائه پیشنهادها و برنامه های ابتكاری حركتی بوجود آورد. او اصرار داشت كه هرچه زودتر به تپه های الله اكبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه كه نزدیكی مرز است رسانده تا ارتباطات شمالی و جنوبی نیروهای عراقی و مرز پیوسته آنان قطع شود. به گزارش مهر بالاخره در سی و یكم اردیبهشت ماه 1360، با یك حمله هماهنگ و برق آسا ارتفاعات الله اكبر فتح شد كه پس از پیروزی سوسنگرد بزرگ ترین پیروزی تا آن زمان بود.

شهید چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمره اولین كسانی بود كه پا به ارتفاعات الله اكبر گذاشت؛ در حالی كه دشمن  هنوز در نقاطی مقاومت می كرد او و فرمانده شجاعش ایرج رستمی، دو روز بعد با تعدادی از یاران خود توانستند با فدا كاری و قدرت تمام تپه های شحیطیه (شاهسوند) را به تصرف در درآورند .

پس از پیروزی ارتفاعات الله اكبر، چمران  اصرار داشت نیروهای ایرانی هرچه زودتر، قبل از این كه دشمن بتواند استحكاماتی برای خود ایجاد كند، بسوی بستان سرازیر شوند كه این كار عملی نشد و خود او طرح تسخیر دهلاویه را با ایثار و گذشت و فداكاری رزمندگان جان بر كف ستاد جنگهای نا منظم و به فرماندهی ایرج رستمی عملی ساخت.

شهادت :
در سی ام خرداد ماه 1360 یعنی یك ماه پس از پیروزی ارتفاعات الله اكبر، چمران در جلسه فوق العاده شورای عالی دفاع در اهواز با حضور مرحوم آیت الله اشراقی شركت و از عدم تحرك و سكون نیروهاانتقاد كرد و پیشنهاد های نظامی خود را از جمله حمله به بستان را ارائه داد. این آخرین جلسه شورای عالی دفاع بود كه  در آن شركت داشت و فردای آن روز، روز غم انگیز و بسیار سخت و هولناكی بود.

 در سحر گاه سی و یكم خرداد 1360 ، ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دكتر چمران بشدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود. غمی مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمی را فرا گرفته بود. شهید چمران، یكی دیگر از فرماندهانش را احضار كرد و خود، او را به جبهه برد تا در دهلاویه به جای رستمی معرفی كند . در لحظه حركت، یكی از رزمندگان با سادگی و زیبایی گفت: « همانند روز عاشورا كه یكایك یاران حسین (ع) به شهادت رسیدند، عباس علمدار او(رستمی) هم به شهادت رسید و اینك خود او آماده حركت به جبهه است.»

بطرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه مرحوم آیت الله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات كرد. برای آخرین بار همدیگر را دیدند وبه حركت ادامه دادند تا اینكه به قربانگاه رسیدند .

چمران  همه رزمندگان را در كانالی پشت دهلاویه جمع كرد، شهادت فرمانده شان را به آنها تبریك و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پر نور و چهره ای نورانی و دلی مالا مال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگرخدا ما را هم دوست داشته باشد، می برد.»

خداوند ثابت كرد كه او را نیز دوست دارد و به سوی خود فرا خواند. چمران در آن منطقه در حین سركشی به مناطق و خطوط مقدم  بر اثر اثابت تركش خمپاره های دشمن به شهادت رسید .

منبع:وبلاگavini.com

 



سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:33 ::  نويسنده : محمد

شهید امیر حاج امینی

 



سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:16 ::  نويسنده : محمد



سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:13 ::  نويسنده : محمد



سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:12 ::  نويسنده : محمد



سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:10 ::  نويسنده : محمد

پیکر شهید حاج ابراهیم همت بدون سر



پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:52 ::  نويسنده : محمد

هتک حرمت وهابیون منحرف واز دین درامده به مقدسات شیعه رابه تمام مسلمانان جهان تسلیت می گوییم.



درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شهدا و آدرس saki2551.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 39
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 39
بازدید ماه : 105
بازدید کل : 31217
تعداد مطالب : 79
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


کد حرکت متن دنبال موس